۱۳۶۱/۳/۲ – آغاز مرحلهی چهارم: در ساعت ۲۲:۲۵ هجوم از سه نقطه آغاز و محاصرهی خرمشهر کامل میشود؛ اما بنا به دستور اکید فرماندهی کل قوای عراقی و وعده های فرمانده نیروهای دشمن و تشویق آنها، مقاومت دشمن در خرمشهر ادامه دارد. بر اساس یکی از سندهای به دست آمده از سنگرهای نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر، ثابت می شود که این شهر برای دشمن از اهمیت زایدالوصفی برخوردار بوده است:« دفاع از خرمشهر نگهبانی از پیروزی است ؛ دفاع از خرمشهر، شرافت آزادگان عراقی(؟) را به همراه خواهد داشت؛ دفاع از خرمشهر، نابودی دشمن فارسی(؟) را تضمین می کند.»
نیروهای متجاوز عراقی مستقر در خرمشهر
۱۳۶۱/۳/۳ – فتح بزرگ: حلقهی محاصرهی خرمشهر به قدری تنگ شده است که حتی فرماندهان نیروهای عراقی نیز ناامید شدهاند و درصدد نجات نیروهایشان هستند. فرمانده نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر کشته میشود. انواع کلاهها و پوتینها، به طرز حیرت آوری در کنار اروندرود به نشانهی فرار مذبوحانهی سربازان و فرماندهان عراقی تل انبار میشود. بسیاری از سربازان در حال فرار غرق میشوند. صدای رزمندگان اسلام از بلندگوها پخش میشود و نیروهای عراقی را به تسلیم دعوت میکند. عراقیهایی که تا ساعاتی پیش غرور ناشی از تجاوز در چهرهشان موج میزد، رام و وحشت زده، دسته دسته خود را تسلیم میکنند. در دست بعضی از آنها عکس امام(ره) و قرآن دیده میشود. باز هم دشمن غافلگیر شده است.
خرمشهر بعد از ۵۷۵ روز اشغال، آغوش خود را به روی رزمندگان اسلام گشوده است. شهری که بدون سلاح و امکانات و با وجود خیانتهای عناصر خود فروخته، پس از ۳۴ روز مقاومت، به دست دشمن افتاده بود، اکنون در مدت ۲۵ روز آزاد شده است. رزمندگان برای ادای نماز شکر به مسجد جامع رفتهاند و خبر آزادی خرمشهر در ساعت ۱۴ از صدای جمهوری اسلامی ایران اعلام میشود.
خرمشهر را خدا آغاز کرده است و رزمندگان و مردم مغرور نیستند. همه نماز شکر بهجامیآورند و با فرارسیدن شب بر فراز بام ها ندای تکبیر سر میدهند. رزمندگان، مردم و مسئولین در برابر خالق متعال رفتاری خالصانه و خاضعانه دارند. در آستانهی آزادسازی خرمشهر توسط رزمندگان اسلام، یکی از فرماندهان به محضر حضرت امام خمینی(ره) رفته بود و وقتی به توانایی رزمندگان برای بازپس گیری خرمشهر اذعان کرده بود، امام(ره) فرموده بودند:«الحمدلله» سپس دعا کرده و فرموده بودند: «ما باید به خدا توکل کنیم.» در زمان اشغال خرمشهر توسط ارتش بعث نیز، وقتی حضرت امام(ره) مهیای اقامهی نماز و آمادهی گفتن تکبیرة الاحرام بودند، خبر سقوط شهر را به ایشان گفته بودند و امام فقط فرموده بودند: «جنگ است دیگر» و رو به قبله کرده و قامت بسته بودند:«الله اکبر.»
|