روایت‏ های آسمانی

می نویسم و نگاهم به آسمان است، در انتظار سپیده!

روایت‏ های آسمانی

می نویسم و نگاهم به آسمان است، در انتظار سپیده!

آژانس شیشه‌ای، هنر در خدمت واقعیت گریزی!

واقعیت این است که داستان این فیلم، با ادعا و ژست واقعیت گرایی، از واقعیت‏های اجتماعی فاصله‏ی فاحشی گرفته است. به نحوی که در فیلم حتی یک شخصیت سالم که نمونه‏ی آنها را در جامعه می بینیم وجود ندارد.

حاج کاظم: منطق ندارد. درد جنگ دارد، ولی رفتارش عاقلانه نیست. کارگردان با ارائه‏ی این کاراکتر القا می‏کند که رزمندگان عموماً فاقد منطق هستند.

اصغر (رفیق جانباز حاج کاظم): مثل حاج کاظم!

عباس: جانبازی است بی دست و پا که حتی بلد نیست از خودش دفاع کند.

فرزند حاج کاظم: مثلاً به عنوان نماینده‏ی نسل سوم نمی تواند این فضا را تحمل کند.

همسران دو ایثارگر: منفعل‏اند و کم توان. فقط فاطمه (همسر حاج کاظم) سنگ صبور خوبی است، ولی باز هم منفعل است.

رئیس آژانس مسافرتی: فقط پول را می‏شناسد و موقعیت یک جانباز و مسائل انسانی برایش مهم نیست.

تک تک آدم‏های داخل آژانس به نوعی مشکل دارند. هیچ کس نیست که جانباز را درک کند. برخلاف مردم خوب کشورمان، در فیلم کسی نیست که قهرمانی قهرمانان دفاع مقدس را پاس بدارد. از آن کاراکتر حاجی فیروز (معتاد و دله دزد) گرفته تا آن فرد به ظاهر اطلاعاتی و آن بازاری و دیگران. دختری که دانشجوست زمانی روی خوش نشان می دهد که آنها را سوژه‏ی پایان نامه کرده.

کسی که به نمایندگی از دستگاه‏های امنیتی مسئولیت عملیات را برعهده دارد، معتقد است که دوره‏ی ایثارگران تمام شده و تاریخ مصرفشان منقضی گشته است.

نیروی تحت امر وی، که اتفاقاً زمانی نیروی حاج کاظم هم بوده است، به نظر می‏رسد شخصیتی مثبت است. اما فیلم می گوید که همین شخصیت مثبت با توسل به قانون شکنی مشکل را حل می کند.

به عبارتی فیلم با وادار کردن شخصیت عمده‏ی داستان، به کاری که در عالم واقعیت از هیچ ایثارگری سرنمی‏زند، هر نوع برخورد با او را مجاز دانشته و برای اینکه ترازوی واقعیت گریزی‏اش بالانس باشد، آدم‏هایی را که هر روز در اقشار مختلف جامعه مشاهده می‏کنیم که به ایثارگران و ارزش ها عشق می ورزند، به فیلم راه نداده است!!!

از بازی خوب و کارگردانی بهتر فیلم، نمی‏توانیم چیزی نگوییم. از ارتباط فیلم با مخاطب هم به همچنین. در هنرمندی برادرم ابراهیم حاتمی کیا کمترین شبهه‏ای ندارم. اما هنری که به خدمت واقعیت گریزی درآمده است. هیچ فکر کرده اید که چرا رهبر معظم انقلاب تقاضای حاتمی‏کیا برای مدال را اجابت نکرد؟ رهبری که دیده‏ایم معمولاً تقاضاها را اجابت می کند؟ آن هم مدالی که ارزش ریالی ندارد و اسراف محسوب نمی‏شود!

هنوز امیدوارم که حاتمی‏کیا چشمانش را به روی واقعیت‏های جامعه باز کند و با پز واقعیت‏گرایی به دام واقعیت‏گریزی نیفتد. کف و سوت آنها که انقلاب‏اسلامی را برنمی‏تابند ارزشی ندارد، لبخند آقا سید مرتضی آوینی را عشق است!

نظرات 3 + ارسال نظر
پیروز دوشنبه 19 شهریور 1386 ساعت 10:53 ق.ظ http://victorious.blogsky.com

سلام
این مطلبتون جالب بود ولی یک کمی خشن بود به نظرم!
البته من منتقد نیستم و فقط می تونم نظر خودم رو بگم. من توی جنگ به دنیا اومدم. همیشه فکر کردم کسی که رفته جنگ حتماْ به خیلی چیزها رسیده بود و همیشه برای این افراد احترام زیادی قایل بودم!
ولی همیشه هم فکر کردم که بالاخره اونجا هم همه انسان بودن...می تونستند قوت و ضعف داشته باشند. من نه با دیدن آژانس شیشه ای فکر کردم که همه رزمنده ها بی منطق و یک بعدی هستند و نه با دیدن بعضی فیلمهای دیگه فکر کردم که اونها لزوماْ معصوم بودند. فیلم نظر یک عده محدوده. نمی تونیم راحت تعمیمش بدیم. مثل کتاب. مثل هر اثر دیگه ای
انسانها حق دارن نظرشون رو مطرح کنند. ما هم که چشم بسته و دربست نمی پذیریم ؟!

سلام. بیایید خشن را دوباره تعریف کنید تا معنی مورد نظر شما را بدانیم. من به دقت نقد کرده ام در همان موارد با دلیل بگویید کجا را اشتباه کرده ام. آنجا همه انسان بودند، مگر کسی به جز این گفته؟ شما کدام فیلم مدنظرتان است که رزمندگان را غیر انسان جلوه داده؟ این فقط در اتهامات دوستان شبه روشنفکر هست، فیلمی اگر می شناسید بگویید. البته آژانس سال ها بعد از جنگ را به تصویر می کشد، آن هم به گونه ای که واقعیت ندارد. نکته مهم اینکه اثر هنری قابل تعمیم است و خود به خود و ناخودآگاه در ذهن مخاطب تعمیم می یابد. اثر واقعیت گرا باید با واقعیت های اجتماعی مطابقت کند و الا مرتکب تحریف شده است! داستان و به ویژه رمان هم همین طور است! انسان ها حق دارند نظرشان را مطرح کنند و هنرمند هم نظرش را تبیین می کند، و وظیفه منتقد هم این است که اگر او سهوا خطا کرده با نقد نشان دهد و اگر تعمدی بوده مچش را بگیرد! به هر حال حاتمی کیا فول کرده و بنده نقد کردم. موفق باشید.

یک بسیجی دوشنبه 19 شهریور 1386 ساعت 09:36 ب.ظ http://yekbasiji.blogfa.com

سلام
اخوی خوشحال میشم تبادل لینک کنیم موافقی؟
من در خبرنامه شما عضو هستم شما هم اگر خواستی عضو شو
التماس دعا

سلام. تبادل لینک چیز خوبی است :) حتما عضو می شوم، چشم!

صدرا دوشنبه 19 شهریور 1386 ساعت 10:59 ب.ظ http://www.abolfazl1470.persianblog.ir/

سلام
ممنون که مرا مورد تفقد قرار دادی
اگه این فیلمنامه نویسا و کارگردانهامون یه خورده بفهمن
واسه ساخت فیلمهای جنگی و مرتبط با جنگ از چن تا بیسجی جنگ دیده هم به عنوان مشاور استفاده میکنن
مثلا:
در فیلمهای جنگی توی خاک و خل و آتیش و دود
ژل موی بازیگر به هم نخورده!!!!

سلام. متاسفانه خطای زیادی وجود دارد. البته جناب حاتمی کیا از این نظر مشکلی ندارند. مثلا دو فیلم ایشان به نام های دیده بان و مهاجر از بهترین فیلم های دفاع مقدس است! اماا متاسفانه از از کرخه تا راین به بعد از واقعیت ها فاصله گرفته اند، آن هم با ادعای واقعیت گرایی! موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد