حاج کاظم: منطق ندارد. درد جنگ دارد، ولی رفتارش عاقلانه نیست. کارگردان با ارائهی این کاراکتر القا میکند که رزمندگان عموماً فاقد منطق هستند.
اصغر (رفیق جانباز حاج کاظم): مثل حاج کاظم!
عباس: جانبازی است بی دست و پا که حتی بلد نیست از خودش دفاع کند.
فرزند حاج کاظم: مثلاً به عنوان نمایندهی نسل سوم نمی تواند این فضا را تحمل کند.
همسران دو ایثارگر: منفعلاند و کم توان. فقط فاطمه (همسر حاج کاظم) سنگ صبور خوبی است، ولی باز هم منفعل است.
رئیس آژانس مسافرتی: فقط پول را میشناسد و موقعیت یک جانباز و مسائل انسانی برایش مهم نیست.
تک تک آدمهای داخل آژانس به نوعی مشکل دارند. هیچ کس نیست که جانباز را درک کند. برخلاف مردم خوب کشورمان، در فیلم کسی نیست که قهرمانی قهرمانان دفاع مقدس را پاس بدارد. از آن کاراکتر حاجی فیروز (معتاد و دله دزد) گرفته تا آن فرد به ظاهر اطلاعاتی و آن بازاری و دیگران. دختری که دانشجوست زمانی روی خوش نشان می دهد که آنها را سوژهی پایان نامه کرده.
کسی که به نمایندگی از دستگاههای امنیتی مسئولیت عملیات را برعهده دارد، معتقد است که دورهی ایثارگران تمام شده و تاریخ مصرفشان منقضی گشته است.
نیروی تحت امر وی، که اتفاقاً زمانی نیروی حاج کاظم هم بوده است، به نظر میرسد شخصیتی مثبت است. اما فیلم می گوید که همین شخصیت مثبت با توسل به قانون شکنی مشکل را حل می کند.
به عبارتی فیلم با وادار کردن شخصیت عمدهی داستان، به کاری که در عالم واقعیت از هیچ ایثارگری سرنمیزند، هر نوع برخورد با او را مجاز دانشته و برای اینکه ترازوی واقعیت گریزیاش بالانس باشد، آدمهایی را که هر روز در اقشار مختلف جامعه مشاهده میکنیم که به ایثارگران و ارزش ها عشق می ورزند، به فیلم راه نداده است!!!
از بازی خوب و کارگردانی بهتر فیلم، نمیتوانیم چیزی نگوییم. از ارتباط فیلم با مخاطب هم به همچنین. در هنرمندی برادرم ابراهیم حاتمی کیا کمترین شبههای ندارم. اما هنری که به خدمت واقعیت گریزی درآمده است. هیچ فکر کرده اید که چرا رهبر معظم انقلاب تقاضای حاتمیکیا برای مدال را اجابت نکرد؟ رهبری که دیدهایم معمولاً تقاضاها را اجابت می کند؟ آن هم مدالی که ارزش ریالی ندارد و اسراف محسوب نمیشود!
هنوز امیدوارم که حاتمیکیا چشمانش را به روی واقعیتهای جامعه باز کند و با پز واقعیتگرایی به دام واقعیتگریزی نیفتد. کف و سوت آنها که انقلاباسلامی را برنمیتابند ارزشی ندارد، لبخند آقا سید مرتضی آوینی را عشق است!
سلام
این مطلبتون جالب بود ولی یک کمی خشن بود به نظرم!
البته من منتقد نیستم و فقط می تونم نظر خودم رو بگم. من توی جنگ به دنیا اومدم. همیشه فکر کردم کسی که رفته جنگ حتماْ به خیلی چیزها رسیده بود و همیشه برای این افراد احترام زیادی قایل بودم!
ولی همیشه هم فکر کردم که بالاخره اونجا هم همه انسان بودن...می تونستند قوت و ضعف داشته باشند. من نه با دیدن آژانس شیشه ای فکر کردم که همه رزمنده ها بی منطق و یک بعدی هستند و نه با دیدن بعضی فیلمهای دیگه فکر کردم که اونها لزوماْ معصوم بودند. فیلم نظر یک عده محدوده. نمی تونیم راحت تعمیمش بدیم. مثل کتاب. مثل هر اثر دیگه ای
انسانها حق دارن نظرشون رو مطرح کنند. ما هم که چشم بسته و دربست نمی پذیریم ؟!
سلام. بیایید خشن را دوباره تعریف کنید تا معنی مورد نظر شما را بدانیم. من به دقت نقد کرده ام در همان موارد با دلیل بگویید کجا را اشتباه کرده ام. آنجا همه انسان بودند، مگر کسی به جز این گفته؟ شما کدام فیلم مدنظرتان است که رزمندگان را غیر انسان جلوه داده؟ این فقط در اتهامات دوستان شبه روشنفکر هست، فیلمی اگر می شناسید بگویید. البته آژانس سال ها بعد از جنگ را به تصویر می کشد، آن هم به گونه ای که واقعیت ندارد. نکته مهم اینکه اثر هنری قابل تعمیم است و خود به خود و ناخودآگاه در ذهن مخاطب تعمیم می یابد. اثر واقعیت گرا باید با واقعیت های اجتماعی مطابقت کند و الا مرتکب تحریف شده است! داستان و به ویژه رمان هم همین طور است! انسان ها حق دارند نظرشان را مطرح کنند و هنرمند هم نظرش را تبیین می کند، و وظیفه منتقد هم این است که اگر او سهوا خطا کرده با نقد نشان دهد و اگر تعمدی بوده مچش را بگیرد! به هر حال حاتمی کیا فول کرده و بنده نقد کردم. موفق باشید.
سلام
اخوی خوشحال میشم تبادل لینک کنیم موافقی؟
من در خبرنامه شما عضو هستم شما هم اگر خواستی عضو شو
التماس دعا
سلام. تبادل لینک چیز خوبی است :) حتما عضو می شوم، چشم!
سلام
ممنون که مرا مورد تفقد قرار دادی
اگه این فیلمنامه نویسا و کارگردانهامون یه خورده بفهمن
واسه ساخت فیلمهای جنگی و مرتبط با جنگ از چن تا بیسجی جنگ دیده هم به عنوان مشاور استفاده میکنن
مثلا:
در فیلمهای جنگی توی خاک و خل و آتیش و دود
ژل موی بازیگر به هم نخورده!!!!
سلام. متاسفانه خطای زیادی وجود دارد. البته جناب حاتمی کیا از این نظر مشکلی ندارند. مثلا دو فیلم ایشان به نام های دیده بان و مهاجر از بهترین فیلم های دفاع مقدس است! اماا متاسفانه از از کرخه تا راین به بعد از واقعیت ها فاصله گرفته اند، آن هم با ادعای واقعیت گرایی! موفق باشید.