اخیراً ریاست محترم بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس قم، طی پیامکی به این جانب گفته است:«آیا شهیدان از این نوع کار کردن راضی هستند؟» ماجرا چیست؟
14 ماه پیش از بنیاد حفظ آثار قم درخواست کردم زمینهی مصاحبه با چند تن از یادگاران دفاع مقدس را فراهم آورد تا در خصوص شهید ... کتابی را آماده چاپ کنم. ایشان پیشنهاد دادند در مورد سردار شهید بنیادی کاری صورت گیرد و بنده نیز قبول کردم که به موقع شرح میدهم. مشکل اینجا بود که آقایان کار را 20 روزه میخواستند. یعنی ایشان مصاحبه با یاران شهید، به اضافهی نگاشتن یک داستان بلند را 20 روزه میخواستند! به ایشان گفتم قولی نمیدهم ولی سعیام را میکنم. مشکل دیگر و همیشگی بنده این است که قائل به سری نویسی و سرهم بندی نیستم و برعکس آقایان، یک کتاب را به منظور بیلان کار و رسانهای کردن و رسانهای شدن آماده چاپ و نشر نمیکنم؛ بلکه معتقدم کار باید کامل باشد و برای ماندن و ماندگار شدن آماده شده باشد.
از قضا در دیدار با سردار جعفری، ایشان گفت:«برای این کتاب باید دست کم 3 سال وقت بگذاری.» گفتم:«تعهد شفاهی دادهام.» سردار گفت:«خوب اگر کار را تحویل ندهی چه میشود؟» همینها را به بنیاد حفظ قم گفتم، ولی ایشان بیش از نگرانی برای خوب و کامل شدن کتاب، نگران اعلام چاپ کتاب و آبرویشان نزد رسانهها و شاید هم بنیاد مرکز بودند؟!
بنده نیز از یک طرف عزمم جزم بود کاری که به نام شهید انجام میشود باید به بهترین شکل باشد و از طرف دیگر از آقایان خجالت میکشیدم که نمیتوانم طبق میل ایشان سروته کتاب را به هم بدوزم و کار را باری به هر جهت تحویلشان دهم، از این رو گاهی از خجالت تماسهایشان را بیپاسخ میگذاشتم. در همین اثنا، چنان که گذشته و یاران امیرعباس کم و بیش میدانند، آن همه از مسئولین نامهربانی دیدهام که بارها برای تعطیل کردن تمام فعالیتهای ارزشی وسوسه شدهام. افرادی را میشناسم که با خیلی کمتر از این ناملایمات از کوره دررفتهاند و به صف معاندین نظام پیوستهاند و فقط خدا را شاکرم که بصیرتی عنایت فرموده تا حساب اشخاص را به انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی گره نزنم. اما همه این ناملایمات یک حسن را داشته است و آن اینکه دیگر از این مسئولین محترم خجالت نمیکشم و با صراحت به ایشان میگویم: نگران بیلان و گزارش کار شما نیستم، برای این قرارداد هم هیچ پولی نمیخواهم، اما تا زمانی که شخصاً از انجام کار راضی نباشم، آن را ارائه نخواهم. سخن دیگر بنده با آقایان این است که کسی حق ندارد از طرف شهیدان صحبت کند، ولی اگر بخواهیم حدس بزنیم، باید بگوییم شهیدان با تکالیف صرفاً بیلان کاری و گزارش پرکن موافق نیستند، ایشان کار خوب و خالصانه را میپسندند. آری، دیگر با حضرات رودربایستی ندارم و فقط از شهیدان خجالت میکشم، همین!
پینوشت: تصمیم داشتم برخی از ناملایماتی را که فقط از طرف بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس قم شاهد بودهام بیان کنم تا خود آقایان با نگاهی در آینه ببینند که آیا شهیدان از این عملکرد رضایت دارند؟ اما فعلاً از این کار خودداری میکنم. دعا بفرمایید.