اشاره: شاید در ویژهنامهی خرمشهر مطلبی با عنوان فوق کمی عجیب باشد. اما وقتی از شهدا یاد میکنیم و سیرهی ایشان را بررسی میکنیم، شاید گاهی به نظرمان برسد چه همه از سلوک ایشان دور شدهایم. شهدا ساده و بیتکلف بودند و ساده و بیتکلف هم زندگی میکردند. ازدواجشان نیز نه بر مبنای ظواهر دنیا که بر اساس آموزههای مکتب بود. بد نیست گاهی به این مسائل بیندیشیم و تلاش کنیم مکتبی باشیم. آنچه در ادامه ملاحظه میفرمایید، سخنان صغرا اکبر نژاد (همسر شهید محمد جهان آرا) است.
|
خالد سلمان محمود کاظمی، یکی از افسران بلند پایه عراقی است که در اشغال خرمشهر شرکت داشته است. وی در خاطراتش مینویسد:
با تلخی هر چه تمامتر اعتراف میکنم که اشغال خرمشهر یک اشتباه استراتژیکی برای عراق بود۱؛ زیرا خرمشهر شهری نبود که با یک گلولهی دشمن از پا درآید. خرمشهر در طول دوران اشغال همچنان پابرجا ایستاد و با تمام توان با ما مقابله کرد. همین مسئله باعث شد تا فرماندهی ما در محاسباتش تجدید نظر کند. قائد ما میپنداشت که به محض رسیدن تانکها به خرمشهر، مردم با دستههای گل به استقبالمان میآیند و برای آزاد سازی(؟) به ما تبریک میگویند. قائد ما چنین میپنداشت یا حداقل با چنین تصوری افسرانش را فریب میداد؛ اما بعد چه شد؟ مردم این شهر با گلوله و سرنیزه و سخنانی درشت از ما استقبال کردند. آنها به معنای واقعی کلمه خمینی گونه و پیرو حسین (ع) بودند. آنها یکپارچه قیام و مبارزه شدند، زمین را به لرزه درآوردند و دشمنان را از شهر بیرون ریختند.
پ.ن: ۱- این افسر عراقی فراموش کرده بگوید که اصولاً حمله به ایران اشتباه احمقانهای بود.
۱۳۶۱/۳/۲ – آغاز مرحلهی چهارم: در ساعت ۲۲:۲۵ هجوم از سه نقطه آغاز و محاصرهی خرمشهر کامل میشود؛ اما بنا به دستور اکید فرماندهی کل قوای عراقی و وعده های فرمانده نیروهای دشمن و تشویق آنها، مقاومت دشمن در خرمشهر ادامه دارد. بر اساس یکی از سندهای به دست آمده از سنگرهای نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر، ثابت می شود که این شهر برای دشمن از اهمیت زایدالوصفی برخوردار بوده است:« دفاع از خرمشهر نگهبانی از پیروزی است ؛ دفاع از خرمشهر، شرافت آزادگان عراقی(؟) را به همراه خواهد داشت؛ دفاع از خرمشهر، نابودی دشمن فارسی(؟) را تضمین می کند.»
نیروهای متجاوز عراقی مستقر در خرمشهر
خرمشهر بعد از ۵۷۵ روز اشغال، آغوش خود را به روی رزمندگان اسلام گشوده است. شهری که بدون سلاح و امکانات و با وجود خیانتهای عناصر خود فروخته، پس از ۳۴ روز مقاومت، به دست دشمن افتاده بود، اکنون در مدت ۲۵ روز آزاد شده است. رزمندگان برای ادای نماز شکر به مسجد جامع رفتهاند و خبر آزادی خرمشهر در ساعت ۱۴ از صدای جمهوری اسلامی ایران اعلام میشود.
خرمشهر را خدا آغاز کرده است و رزمندگان و مردم مغرور نیستند. همه نماز شکر بهجامیآورند و با فرارسیدن شب بر فراز بام ها ندای تکبیر سر میدهند. رزمندگان، مردم و مسئولین در برابر خالق متعال رفتاری خالصانه و خاضعانه دارند. در آستانهی آزادسازی خرمشهر توسط رزمندگان اسلام، یکی از فرماندهان به محضر حضرت امام خمینی(ره) رفته بود و وقتی به توانایی رزمندگان برای بازپس گیری خرمشهر اذعان کرده بود، امام(ره) فرموده بودند:«الحمدلله» سپس دعا کرده و فرموده بودند: «ما باید به خدا توکل کنیم.» در زمان اشغال خرمشهر توسط ارتش بعث نیز، وقتی حضرت امام(ره) مهیای اقامهی نماز و آمادهی گفتن تکبیرة الاحرام بودند، خبر سقوط شهر را به ایشان گفته بودند و امام فقط فرموده بودند: «جنگ است دیگر» و رو به قبله کرده و قامت بسته بودند:«الله اکبر.»
۱۳۶۱/۲/۹- آغاز مرحلهی دوم: ساعت ۲۲:۳۰ است که دستور مرحلهی دوم عملیات، به منظور رسیدن به مرز بین المللی و محاصرهی خرمشهر صادر میشود. رزمندگان اسلام به سرعت جادهی مرزی و مرز بینالمللی میرسند. دشمن سر در گم میشود و نسبت به ادامهی حضور در منطقه و اجرای ضدحمله، دچار تردید جدّی میشود. برتری رزمندگان اسلام نسبت به دشمن قطعی شده است و ابتکار عمل به طور کامل در اختیار نیروهای اسلام است.
۱۳۶۱/۲/۱۹ – آغاز مرحلهی سوم: نیمههای شب است و نیروهای ارتش عراق دستپاچه عقب نشینی میکنند. فرماندهان ارشد عراقی، بصره را در خطر هجوم رزمندگان اسلام دیدهاند و برای پدافند آن عقب نشینی میکنند. دیگر مقاومت دشمن در خرمشهر بیفایده است. این مرحله در ساعت ۲۲ آغاز میگردد و روز بعد نیز ادامه مییابد و علاوه بر انهدام نیروهای دشمن، نحوهی آرایش دشمن مشخص میشود و همین زمینه ساز طراحی دقیق مرحله پایانی عملیات است.
... ادامه دارد.
اشاره: سالروز فتح خرمشهر را امسال در حالی جشن میگیریم که ایران اسلامی اکنون به عنوان یک کشور قدرتمند و هستهای پذیرفته شده است، در بسیاری از زمینههای علمی از جمله علوم پزشکی و ژنتیک و هوا فضا به موفقیتهای چشمگیری نائل شده و امریکای جهانخوار را به زانو درآورده است و اکنون استکبار هر چه میزند به در بسته میخورد و بسیاری از ملتهای آزاده و تحت ستم چشم امیدشان را به جمهوری اسلامی ایران دوختهاند. از طرفی بیش از یک سال است که صدام یزید(!) مرد شماره یک تجاوز به ایران، در گوری که سالها با دستان خویش میکند، فرو رفته است و نفرین ابدی را برای خود تضمین نموده است.
۱۳۶۱/۲/۹ – آغاز مرحلهی اول عملیات: شب از نیمه گذشته است و نیروها در مواضع خود مستقر شدهاند و آمادهی صدور فرمان عملیات هستند. فرمانده سپاه به دلیل ابهامش در مورد رفتن به سمت خرمشهر و چگونگی پاتک دشمن، استخاره میکند. آیه با نقل داستان حضرت موسی(ع)، این نوید را به همراه دارد:«نترسید، ما شما را از قوم ظالمین نجات خواهیم داد.» فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه مرکزی کربلا گرد آمدهاند و شهید آیت الله صدوقی(ره) و آیت الله مشکینی هم حضور دارند.
آیاتی از سورهی فتح تلاوت می شود و در ساعت ۲۴:۳۰ رمز عملیات توسط فرماندهی قرارگاه اعلام میشود: یا علی بن ابی طالب! روز ۱۳ رجب است و صادق آهنگران روضه میخوانَد و دعای ملکوتی توسل، فضای قرارگاه مرکزی را عطرآگین کرده است. در کنار هدایت نیروها توسط فرماندهان، شهید صدوقی(ره) و آیت الله مشکینی(ره)، برای رزمندگان پیام میفرستند. رزمندگان ضمن عدول از نظر متخصصان مجرّب جنگ، با طرحی ابتکاری و بر خلاف انتظار و آرایش دشمن، از کارون عبور می کنند و از پهلو به دشمن میزنند. اگر چه ارتش عراق قبل از شروع عملیات در مورد تهاجم رزمندگان اسلام هوشیار بوده است، اما نسبت به «زمان» و «تاکتیک» غافلگیر می شود و در پایان روز نخست، دستاوردهای نبرد، فراتر از محاسبات است و تعادل دشمن بر هم خورده است.
... ادامه دارد.